Monday, April 21, 2008
هفت شهر عشق Attar's Seven love city
سیر و سلوک هفت وادی دارد اما عشق تنها دومین وادی آن است.هفت شهر عشق یا هفت شهر سلوک عبارتند از:وادی اول-وادی طلب است:جد و جهداین جات باید سالها/زان که این جا قلب گردد حال ها.وادی دوم عشق است:زنده دل باید در این ره صد هزار /تا کند در هر نفس صد جان نثار. وادی بعدی معرفت نام دارد: کاملی باید در او جانی شگرف/تا کند غواصی این بحر ژرف. وادی چهارم استغناست: برق استغنا چنان این جا فروخت/کز تف او صد جهان این جا بسوخت وادی دیگر توحید نام دارد : گر بسی بینی عدد گر اندکی /آن یکی باشد در این ره در یکی .وادی ششم حیرت است :مرد حیران چون رسد این جایگاه /در تحیر ماند و گم کرده راه .و وادی آخر فقر است و فنا:عین وادی فراموشی بود/گنگی و کژی و بیهوشی بود
جناب عطار برای هر کدام از این هفت وادی کلی مثال میزند و حکایت می کند هر یک از دیگری زیباتر و نغز تر یک مثال کوچکش وقتی است که دارد در وصف وادی آخر سخن می راند.او فنا گشتن در معبود را به گم شدن تار مویی در زلف یار تشبیه می کند:چون تو اندر عشق بگذاری تمام /پس شوی از ضعف چون مویی مدام/چون شود شخص تو چون مویی نزار /جایگاهی سازدت در زلف یار و چنین نتیجه می گیرد که:هر که چون مویی شود در کوی او/بی شک او مویی شود در موی او
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment