Saturday, June 9, 2007
Conte - کنت
کنت سرگذشت های کوتاهی است که معمولا از مسائل خیالی ترکیب شده و غالبا شرح وقایع خانوادگی است که با حوادث عجیب آمیخته باشد و همچنین به سرگذشت های درخشان ولی بی معنی و بی نتیجه اطلاق می شود.قصه های اجنه و پریان را نیز کنتدس - د - فییز می نامند.قصه هایی که برای کودکان گفته می شود نیز همین نام را دارد
Monday, June 4, 2007
Fable - فابل
فابل عبارت است از سرگذشت اساطیری و نمونه های آن در سنت های مذهبی یونان قدیم و تاریخ داستانی ایران فراوان است.(مثل جام کیخسرو و آیینه اسکندر) علاوه بر این به سرگذشت های مو هوم و غیر واقعی و خیالی نیز اطلاق می گردد.همچنین داستانهایی که صرفا زاییده تخیل نویسنده باشد و از آن نتیجه اخلاقی گرفته شود معادل آن در فرانسه نوول و کنت و متضاد آن رسی و وریته است
Conte
Conte
Novel - نوول
عبارت است از سرگذشتی خیالی که نسبتا کوتاه و مختصر باشد و شرح حوادث آن مانند رمان پیچیده و در هم نباشد.درگذشته نوول به حکایت های کوچک هزل آمیزی گفته می شد که درج آنها در کتاب ها و جراید به علت زشتی مضمون ناپسند بوده و این نوع حکایات یا سینه به سینه نقل می شده و یا به صورت دست نویس انتشار می یافته است.اما امروزه "نوول"عبارت از آن اثر ادبی است که از رمان کو تاهتر و از کنت طویلتر باشد.نوول را در ادبیات تمام کشورهای جهان می توان یافت.در قرن هفدهم در فرانسه :نوول" به قسمی از داستان های کوتاه اطلاق می شده که بیشتر ترجمان مطالب احساساتی باشد اما در قرن 18 و خاصه قرن نوزدهم نوول نویسی ترقی فراوان یافت و نویسندگانی بزرگ مانند بالزاک و مریمه و تئوفیل گوتیه و آلفرد دو موسه بدان توجه کردند.در پایان این قرن و آغاز قرن نوزدهم نویسندگانی مانند آناتول فرانس و فلوبر و مخصوصا موپاسان آن را به حد کمال رسانیدند.در نوول نیز مانند رمان ممکن است نویسنده هر لحنی را که مایل باشد به کار برد.اما بهترین نوولها با انشایی ظریف و آسان نوشته شده است
Romance - رمان
لغت رمان در رشته های مختلف هنری و زبانشناسی معانی گوناگون دارد که چون مربوط به موضوع بحث نیست از ذکر آن صرف نظر می شود و فقط معانی مختلفی که در ادبیات بدان شده است ذیلا" خواهد آمد : در قدیم کلمه رمان در زبان فرانسوی به حکایت واقعی اعم از نثر یا نظم اطلاق می شد . اما امروز رمان عبارت است از سر گذشت و داستانی که به نثر نوشته شده است . رمان اقسام گوناگون دارد که مهمترین آنها عبارتند از : 1-رمان تاریخی : که در آن قهرمانان و حوادث مهم از تاریخ گرفته شده و نویسنده به مقتضای ذوق و سلیقه خویش در حوادث و شخصیت قهرمانان تغییرات کم و بیش مهمی که زاییده تخیل اوست وارد آورده است 2-رمان روستایی : رمانی است که زندگی و آرزوها و تخیلات شبانان و مردم روستانشین را نقاشی و تحلیل می کند .3 -رمان آموزشی : در چنین رمانی یکی از موضوع های علمی و آموزشی مانند موضوع های فلسفی -مذهبی - جغرافیایی و غیره در لباس داستانی که پرداخته ذهن نویسنده است مورد بحث قرار گرفته . 4-رمان فکاهی : عبارت است از رمانی که عادت و اخلاق و رفتار جاری عادی مردم را با بیانی نیشدار و خنده آور توجیه و تحلیل می کند . طبیعی است که موضوع این قبیل رمانها کمتر ازمیان مطالب جدی یا غم انگیز انتخاب می شود .. 5- رمان هجو آمیز: در این رمان در ضمن حکایتی که در واقع صورت استعاری مقصد اصلی نویسنده است عادات و اخلاق و سجایای مردم عصر مورد نظر نویسنده مورد انتقادی هجو آمیز قرار می گیرد . 6- رمان مکاتبه یی : رمانی است که وقایع آن در ضمن نامه هایی که بین قهرمانان داستان ردوبدل می شود جریان دارد و خواننده با خواندن چند نامه از داستان مستحضر میگردد. 7- رمان درونی : که قسمت عمده آن عبارت است از تحلیل احساسات و عواطف شخصی و درونی قهرمان داستان . 8- رمان روانشناسی : که در آن حوادث عمده آن عبارت است از تحلیل احساسات و عواطف شخصی و درونی قهرمان داستان . 8-رمان روانشناسی : که در آن حوادث عمده و مهمی وجود ندارد و زمینه اصلی داستان چیزی جز تجزیه و تحلیل احساسات قهرمانان بر مبنای قوانین روانشناسی نیست . 9- یکنوع رمان دیگر نیز وجود ارد که در آن عادت و رسوم و اخلاق و سجایای مردم شهر یا جامعه مورد توجه و بحث قرار می گیردو به زبان فرانسوی آن را رومن - د- مورس گویند.10 - البته در رمانی کم و بیش حوادث مختلف جریان دارد و بنابراین شاید نتوان رمان حادثه یی رانیز توعی رمان شمرد . اما در واقع رمانهایی هست که به سبب وجود حوادث گوناگون و متنوع از سایر انواع رمان ممتاز ست . مانند رمانهای که رد آن شرح مسافرتها یا وقایع خیالی یا وهمی با مهارت تمام به معلومات جغرافیایی یا تاریخی آمیخته شده است این نوع رمانها را رمان حادثه یی می نامند . این است به طور خلاصه شرح مشهور ترین اقسام رمانها از لحاظ زمینه و موضوع اما چنانکه خوانندگان توجه کرده اند در آغاز بحث رمان تعریف دقیق و جامعی از آن نکردیم علت این قصور در تعریف آن است که رمان نوعی اثر ادبی خاص است که تعریف کردن آن بسیار دشوار می باشد . به عقیده بورتنی بر قانون رمان نویسی ایجاب می کند که قهرمانان آن به دست حادثه به این سوی و آن سوی کشیده شوند و جالب توجه بودن چنین اثری با تسلط و استیلایی که بخت و سر نوشت بر اراده و سجایای قهرمانان داستان دارد دارای نسبت مستقیم است . به نظر این نویسنده افسانه رمانی است عجیب که بر اثر باور نکردنی بودن و دوری آن از حقیقت مطبوع طبع واقع شود . نوول عبارت است از یک رمان کوتاه- رمان می تواند هزار شکل به خود بگیرد و می تواند در زمینه های فلسفی - اخلاقی - علمی -سیاسی - مذهبی - تاریخی و غیره بحث کند . رمان نویس در ادبیات جدید پدید آمد . اما با اینهمه یونانیان و رومیان نیز کم و بیش آن را می شناختندو در قرن وسطی رمانهای بسیاری به صورت منظومه های حماسی و عشقی (مانند تریستان و ایزوت و رمان گل سرخ ) به وجود آمد . در سال 1610 میلادی با نوشته شدن رمان آستره اثر ه . دورفه که یک رمان روستایی بود نخستین رمان جدید پدید آمد . در قرن نوزدهم رمان نویسی به اوج کمال و ترقی خویش رسید و می توان گفت که در این قرن رمان بر تمام آثار ادبی قرن سلطه و بر تری دارد . در قرن ما هنوز روان اهمیت و اعتبار خود را از دست نداده است و گر چه شناختن ارزش آثار اخیر این قرن و داوری دقیق درباره آن به درستی ممکن نیست اما داستان نویسان بزرگی در سراسر گیتی از اروپا گرفته تا آمریکا و آسیا وجود دارند که بحث درباره آنان و حتی بردن نامشان در این یادداشت های مختصر موجب طول کلام است
Surrealisme - سوررآلیسم
سورآلیسم عبارت است از عقیده مکتبی که در سال 1924 میلادی ایجاد شد.سورآلیست ها مدعی بودند که ادبیات نباید به هیچ چیز -به جز تظاهرات و نمودهای اندیشه یی که از تمام قیود منطقی وهنری یا اخلاقی رها شده است بپردازد.در سال 1924 اعلامیهء سوررآلیسم انتشار یافت و "آندره برتن " در آن اعلامیه سورآلیسم را چنین توضیح می دهد:سوررآلیسم عبارت است از آن فعالیت خود به خودی روانی که به وسیله آن می توان خواه شفا ها و خواه کتبا یا به هر صورت و شکل دیگری فعالیت واقعی و حقیقی فکر را بیان و عرضه کرد.سورآلیسم عبارت است از دیکته کردن فکر بدون وارسی عقل و خارج از هر گونه تقید هنری و اخلاقی.به عبارت دیگر هر چیز که در مغز انسانی می گذرد اگر پیش از تفکر یادداشت شود مطالب نا آگاهانه-حرف های خود به خودی که بدون اختیار از دهان بیرون می آید و همچنین روءیا جزء مواد اولیهء تشکیل دهندهءسوررآلیسم است.طرفداران سوررآلیسم ژراردو نروال و رمبو و ... را به منزله پدران و موسسان و بانیان واقعی و قدیم این مکتب میدانند.برای روشن تر شدن مطلب و آشنایی بیشتر به افکار طرفداران این مکتب باید گفت که بسیاری از تصورات و تخیلات و اندیشه های آدمی هست که بر اثر مقید بودن به قیود اخلاقی و اجتماعی وسیاسی و رسوم و عادات-انسان از باز گفتن و بیان و ایضاح آن خودداری می کند و این پندارها را به اعماق ضمیر خویش که- در اصطلاح روانشناسی این کان شز نامیده می شود -می راند این قبیل افکار و اندیشها و آرزوها غالبا در خواب و روءیا و در شوخی ها و حرف هایی که بدون اراده از زبان انسان می پرد تجلی می کند .سوررآلیسم-طرفدار بیان صادقانه و صریح این قبیل افکار و تصورات و اوهام و آرزوهاست
Naturalisme - نا تورالیسم
ناتورالیسم عبارتند از آن مکتب ادبی که تا سر حد امکان طرفدار بیان واقعیت است و مانند خود طبیعت البته از اصل انتخاب طرفداری می کند اما بیان زشتی های طبیعی و اخلاقی را ترجیح می دهد .در راس این مکتب امیل زولا نویسنده بزرگ فرانسوی قرار دارد.مکتب نا تورالیسم در واقع با نوشته های فلوبر آغاز شد.گو اینکه وی با کمال شدت اصطلاحاتی مانند رآلیسم و نا تورالیسم را طرد و رد می کرد.نا تورالیست ها بیشتر در زمینه داستان نویسی کار می کردند.البته نمی توان داستان نویسانی مانند برادران گنکور و آلفونس دوده را ناتورالیست به شمار آورد.زیرا طرز فکر و تاثر آنان با مکتب نا تورالیست تفاوت دارد.زولا نیز خود سیستم ناتورالیست را بیان کرده است نوشته هایش کاملا و بالتمام با اصول این مکتب تطبیق نمی کند .زیرا تخیل وی تا حدودی طبیعت را تغییر شکل می دهد.بدون تردید گی دومو پاسان بین نویسندگان این عصر بیش از همه شایسته داشتن لقب "نا تورالیست" است.نا تورالیست ها بیشتر به اجرا و اعمال روشهای علمی در کارهای ادبی توجه داشتند.زولا که خود شخصا این کار را نکرده است-اعلام می کند که باید در ادبیات نیز مقدمه بر تحقیق در طب تجربی را که کلود بر نار نوشته است با تغییر کلمهء "طبیب" به هنر مند اجرا کرد.بدون تردید-نا تورالیسم مطلق نمی تواند وجود یابد-زیرا تنها چیزی که بین طبیعت و هنر تفاوت به وجود می آورد همان شکلی است که هنر به طبیعت می دهد.اما نا تورالیسم نیز میان نویسندگان نمایندگان و طرفدارانی دارد.خلاصه نظریات هواداران نا تورالیسم بدین قرار است:1-اعمال روش در ادبیات-2 بیان دقیق و صحیح طبیعت و زندگی 3-ترجیح توصیف زشتی های طبیعی و اخلاقی.برای آشنایی کامل به طرز کار هواخواهان این مکتب به آثار جک لندن نویسنده بزرگ آمریکایی و کتاب نا نا اثر امیل زولا که به طور ناقص به زبان فارسی ترجمه شده رجوع شود
Symbolisme - سمبولیسم
درواقع عکس العملی بود در برابر هنر پارناسی ین ها که هنری کاملا نمایشی و عبارت از ایجادشکل ها و رنگ های تازه بود.در صورتی که شاعران سمبولیست معتقد بودند که شعر باید تر جمان عواطف و احساساتی باشد که از اعماق روح انسانی- و گاهی تقریبا نا آگا هانه-تجلی می کند.در واقع سمبول و انتخاب آن بر اساسس تطابق و تشابه بین دو چیز -که معمولا یکی از آنها متعلق به دنیای متدی و دیگری از دنیای روحی و اخلاقی است قرار دارد چون شعرای پارناسی ین وابسته به مکتب رآلیسم بودند بنابراین شعر آنان عبارت از تبیین و نمودی مستقیم بود.سمبولیسم درست نقطهء مقابل آن و در واقع نوعی یاد آوری و تذ کار است.شعر سمبولیست ها از یک جهت به مو سقی شبیه است زیرا عبارت از بیان احساسات و تا ثر هایی است که قابل تجزیه و تحلیل دقیق و روشن نیست.سمبولیست ها از نظر لفظ و قالب نیز آزادی های فراوان برای خود قائل شدند و در انتخاب لغات و رعایت قواعد ترکیب و قافیه هیچ قیدی برای شاعر در نظر نگرفتند و حتی وزن را نیز از بین بردند-به طوری که بعضی مصراع های دراز شعر های سمبولیست به کلی با نثر اشتباه می شود.اگر تاریخ جنبش سمبولیسم را نگاه کنیم می توانیم آثار آن را در ادبیات انگلستان و آلمان و موسیقی "واگنر" پیدا کنیم و همین آثار است که در پدید آوردن این مکتب و توسعه آن موءثر بوده است.در فرانسه نیز در آثار شا عرانی مانند شارل بودلر پیش از پیدایی و اعلام رسمی این مکتب -رد پای سمبولیسم دیده می شود.بنیانگذار این مکتب شاعری است به نام" استفان مالارمه" و از بر جسته ترین پیروان این مکتب یکی-"پل ورلن" و دیگری" تریستان کربی یر" و پس از او "آرتور رمبو"است
Impressionisme - امپرسیونیسم
Realism - رآلیسم
از نظر ادبی عبارتند از سیستمی که به موجب آن طبیعت چنانکه هست-یا چنانکه می توان دید-با تمام زشتی ها و مبتذلات آن باید نگریسته و بیان شود.مکتب رآلیسم در ادبیات از سال 1850 یعنی نیمهء قرن نوزدهم در فرانسه بنیانگذاری شد.هواداران این مکتب معتقد بودند که هنر باید بر روی مشاهده مستقیم و بیان کامل واقعیات بنا شود.حتی در نیمهء اول قرن نوزدهم نیز نویسندگانی وجود داشتند که -لااقل از بعضی جهات - مانند رآلیست ها کار می کردند مانند استاندال و مریمه و خاصه بالزاک -اما به زودی به جای ادبیات غنایی و روانی که اساس آن بر تخیل و احساس قرار داشت ادبیاتی کاملا اثباتی و تحققی جایگزین شد که زندگانی را بدون کو چکترین تغییر شکلی به جز رعایت قوانینی که اجرای آن برای هنر مندان واجب بود بیان می کرد.این روش در تمام زمینه های علمی و ادبی نفوذ کرد.فلسفه با اگوست کنت -تاریخ و سخن سنجی با "تن" و شعر به وسیله شعرای پارناسی ین بدین مکتب گروید.رآلیسم در داستان نویسی به وسیلهء فلوبر و برادران گنکور و آلفونس دوده و در تآتربه دست آلکساندر دوما(پسر) وارد شد.این مکتب در آغاز رآلیسم نامیده می شد و سپس نام نا تورالیسم به خود گرفت و در واقع رآلیسم و نا تورالیسم دو اصطلاح مترادف است.اما اصطلاح رآلیسم علاوه بر ادبیات و هنر نام یک عقیده فلسفی و اخلاقی نیز هست که پایهء آن بر علوم نهاده شده است.از آثار رآلیست کارمن از مریمه و اوژنی گرانده و دختر چشم طلایی و زنبق دره و بابا گوریو و چرم ساغری و دختر عمو بت و .... از بالزاک و مادام بو واری از فلوبر به زبان فارسی ترجمه شده است
Romantism - رمانتیسم
رمانتیسم نام مکتب ادبی خاصی است که گروهی از نویسندگان فرانسه در قرن نوزدهم میلادی به وجود آوردند و هدف آن مخالفت با اصول مکتب کلاسیک بوده است.معانی مختلفی که این کلمه پس از پیدایش به خود گرفته این چنین است:1- رمانتیسم در زبان فرانسه گاهی به خیالبافی های شاعرانه اطلاق می شود و مردمان روءیایی و خیالباف را "رمانتیک" می گویند.2- روشی که بنای آن بر مخالفت با قواعد و اصول باشد-گاهی رمانتیسم نامیده می شودمثلا رمانتیسم اقتصادی به معنی آن روش اقتصادی است که بنای آن بر مخالفت با قواعد و قوانین علم اقتصاد باشد.3- آن معنی که در این مبحث به خصوص مورد نظر است: در قرن نوزدهم گروهی از نویسندگان که نام نویسندگان رمانتیک بر خود نهاده بودند کوشیدند تا با اسلوب نویسندگی کلاسیک مخالفت کنند و این روش را بر اندازند.نظر به اینکه رمانتیسم در کشور های مختلف اروپایی (فرانسه-انگلستان-آلمان) مفاهیم مختلفی یافته است نا گزیر به شرح این مکتب در هر یک از این کشور ها -به نحو اختصار-باید پرداخت.در فرانسه پیدایش رمانتیسم به منزلهء عکس العملی شدید در برابر مکتب کلاسیک ملی بود.در صورتی که در آلمان و انگلستان رمانتیسم نماینده ء تجلی و پیدایی نبوغ ادبی مردم بومی آن سرزمین هاست.پس از دوره رنسانس ادبیات فرانسه اساسا پیرو مکتب کلاسیک بود و از آثار ادبی زبانهای یو نانی و لاتین پیروی می کرد.در صورتی که ادبیات آلمان و انگلستان به طور غیر مستقیم و به پیروی از ادبیات فرانسه که مقدم بر ادبیات این دو کشور آغاز شده بود-از سنت های ادبی کلاسیک متابعت می کردند.بنا براین در ادبیات آلمان و انگلیس "رمانتیسم"به معنی اخص کلمه نماینده دورانی است که این دو ملت توانستند استقلال ادبی خود را به دست آورند و از زیر نفوذ ادبیات فرانسه بیرون آیند و به ترک پیروی از نویسندگان فرانسوی بگویند.ادیبان آلمانی در اواخر قرن هجدهم خود را از این نفوذ رها کرده پس از گذرانیدن یک دوره ء رمانتیسم محدود و پوچ توانستند تمایلات ملت خود را بشناسند و از آن پیروی کنند.اما در فرانسه واژه رمانتیسم دارای این معنی نیست بلکه در آنجا رمانتیسم از انقلابی اخلاقی ناشی شد که پس از انقلاب های سیاسی و اجتماعی پدید آمد و شیوه تفکر و احساس ملت فرانسه را تغییر داد.البته در قرن هجدهم نیز عده معدودی از نویسندگان بودند که بی آنکه نام رمانتیسم و نویسندگان رمانتیک بر خود نهند در نوشته های خود عملا از این روش پیروی می کردند -یکی از بر جسته ترین و مشهور ترین این نویسندگان ژان ژاک روسو است.دو تن از بزرگترین بنیان گذاران رمانتیسم در فرانسه عبارتند از مادام دو استال و شاتو بریان.این دو نویسنده که آثارشان با یکدیگر اختلاف دارد هر دو در تجلیل مذهب مسیح و سنن قرون وسطایی و رسوم باستانی بومی و ملی به یک راه می روند:هر دو طرفدار روانی و سادگی زبان هستند که در نتیجهء قواعد و مقررات مکتب کلاسیک از بین رفته بود هر دو کوشیدند تا مردم فرانسه را با ادبیات بیگانه آشنا سازند و از این راه نبوغ ملی را بیدار کنند و زیبایی هایی را مجسم سازند که تا آن روز یا نا شناخته بود و یا از طرف هواداران مکتب کلاسیک مطرود شناخته شده بود.رمانهای تاریخی سر والتر اسکات و اشعار توماس مور - فاوست اثر گوته-درامهای شیلر و شکسپیر-بهشت گمشده و آثار ادبای اسپانیا را ترجمه کرده بر آن تفسیر ها نوشتند و بدین تر تیب منبع الهامی برای شاعران فرانسوی به وجود آوردند.علاوه بر این تالیفاتی که در باره تحقیقات دقیق ادبی صورت گرفت و سفر نامه هایی که نوشته شد پشم اندازهای تازه یی در برابر دیدگان فرانسویان گشود.سجیه و صفت اصلی رمانتیسم عبارت است از رجحان دادن احساس و تخیل بر عقل و استدلال و به طور خلاصه ترجیح دادن احساسات و تخیلات شخصی بر مسائل عرفی و قوانین عمومی ادبی.نهضت رمانتیک به وسیله انتشار "اندیشه ها"
meditations-
اثر لامارتین 1820 اشعار آلفرد دووین یی 1822 -غزل های ویکتور هو گو 1822 و انتشار اثر استاندال به نام راسین و شکسپیر که در آن تحت عنوان رمانتی سیسم به کلاسیک ها حمله شده بود اوج گرفت.نمایندگان بزرگ شعر رمانتیک در فرانسه چهار شاعر معروف و نامورند که عبارتند از : لامارتین-آلفرد دووین یی-ویکتور هو گو و آلفرد دو مو سه که در واقع علمدار این مکتب هنری بودند.رمانتیسم بر محیط ادبی فرانسه در یک ثلث قرن نوزدهم با کمال قدرت حکومت کرد و این سی ساله دوره ء تسلط بی معارض رمانتیسم -یکی از دورانهای پر افتخار ادبیات فرانسه است.طرفداران مکتب رمانتیک زبان را غنی و نو و با طراوت کردند -به شعر رنگی تازه بخشیدند تاریخ را زنده کردند -تاتر را تغییر شکل دادند و در زمینه های فلسفی و انتقادی و مو سیقی و هنر های زیبا نفوذ کردند.ویکتور هو گو می گوید: رمانتیسم چیزی جز آزادی در ادبیات نیست.و هم او در جای دیگر گوید:رمانتیسم اثری است که انقلاب کبیر فرانسه در ادبیات کرده است.در اواسط قرن نوزدهم بر اثر زیاده روی های هواداران این مکتب-در برابر رمانتیسم-عکس العملی به وجود آمد و مکتب رآلیسم بنیان گذاری شد.اما تاثیر قوی رمانتیسم در شعرای رآلیست مانند لو کنت دولیل و مورخان آنان مانند تن و ارنست رنان و نویسندگان مانند فلو بر و امیل زولا باقی ماند
Saturday, June 2, 2007
Messages -پیام ها
پیامبر اکرم (ص) :در موقع کار چنان باش که گویی هرگز نخواهی مرد و در موقع ترس و بیم چنان باش که گویی فردا خواهی مرد---حضرت محمد(ص): هر گاه آدمیزاد می میرد نامه عملش بسته می شود جز در 3 مورد:فرزندی صالح که برای او دعا می کند -علمی که از آن بهره مند می شوند و صدقه جاریه ---امام صادق(ع): آن کس که سعی کند پرده از عیب دیگران بردارد ناگهان پرده از عیب خویش برداشته بیند و خود را رسوای خاص و عام یابد ---امام علی (ع): بین حق و باطل 4 انگشت فاصله است سعی کنید این مسافت کوتاه را همیشه در قضاوت رعایت کنید ---مولای متقیان علی (ع): کسی که عقل را بر احساساتش غلبه دهد قوی ترین و نیرو مند ترین انسان روی زمین است ---امام هشتم رضا (ع): آفت کار دلبستگی نداشتن به آن است ---مولای متقیان(ع): خردمند کسی است که گفتارش را کردارش تصدیق کند ---علی ابن ابیطالب(ع): در شرافت علم همین بس که کسی هم که لیاقت آن را ندارد ادعای داشتن علم می کند و اگر علم به او نسبت داده شود خوشحال می شود و در زشتی و بی ارزشی جهل همین بس که حتی جاهلان نیز از جهل و نادانی برائت می جویند و اگر جهل به آنان نسبت داده شود به خشم می آیند
Subscribe to:
Posts (Atom)